%0 Journal Article %T فرازبان و قابلیت‌های تعاملی آن در روایت‌های کودکانۀ فرهاد حسن‌زاده %J مطالعات ادبیات کودک %I دانشگاه شیراز %Z 2008-8647 %A زند کریمی, شتاو %A یعقوبی جنبه سرایی, پارسا %D 2017 %\ 01/20/2017 %V 7 %N 2 %P 101-126 %! فرازبان و قابلیت‌های تعاملی آن در روایت‌های کودکانۀ فرهاد حسن‌زاده %K روایت کودکانه %K فرهاد حسن‌زاده %K فرازبان %K تعامل افقی %K سهم مخاطب %R 10.22099/jcls.2017.3701 %X به اذعان بسیاری از محققان و حتی پدیدآورندگان روایت های کودکانه، اغلب ادبیات کودک یکسویه و دیکته‌ای است. کودکان نه تنها نقشی در تولید آثار کودکانه ندارند، حتی جایگاه مخاطب بودگی آن‌ها هم در مقام کودک مفروض نیست. در این روایت‌ها همیشه سایه‌‌ای بلند و بزرگ در مقام «نویسنده/ راوی» وجود دارد که مدام تجویز می‌کند. دامنۀ این سایه، گاه در قالب شخصیت قدرتمند و زورگوی قصه نیز تداوم می‌یابد و در مقابل شخصیت کوچک و ضعیف قصه که مخاطب کودک می‌تواند با او همذات پنداری کند، خودنمایی می-کند.مقدار زیادی از اقتدارگرایی مذکور، حاصل بکارگیری فرازبان و تولید انواع حاشیه آشکار و پنهان است که مولف در پناه آن با شنونده/ خواننده تعاملی یکسویه و عمودی برقرار می‌کند. برغم این ویژگی اقتدارگرایانه که در بکارگیری فرازبان به چشم می‌خورد، قابلیتی دیگر و حتی متباین در آن نهفته است که می‌تواند به تعاملی افقی و برابر بینجامد. نمونه اخیر را می‌توان در برخی از روایت‌های کودکانۀ فرهاد حسن‌زاده یافت. در این تحقیق شیوه‌های تعامل افقی و فرازبان محورِ نویسنده/ راوی با مخاطب در چهار داستان «دیو دیگ به سر»، «آقا رنگی و گربه ناقلا»، «همان لنگه کفش بنفش» و «دو لقمه چرب و نرم» از فرهاد حسن‌زاده با رویۀ توصیفی- تحلیلی طبقه‌بندی و تبیین شده است. نتیجه نشان می‌دهد که نویسنده با گرایش به فرازبان و خلق انواع حاشیه، سعی می‌کند با سهم‌دهی به شنونده/خواننده یا یکی از شخصیت‌های قصه که کودک با او همذات‌پنداری می‌کند؛ نوعی تعامل افقی میان نویسنده/راوی با شنونده/خواننده برقرار می‌کند. %U https://jcls.shirazu.ac.ir/article_3701_de31797891ed6545be0647578b647ffb.pdf