مهرنوش بیات؛ محمدحسن حسنزاده نیری؛ ایوب مرادی
چکیده
چکیدهدورهی نوجوانی، دورهی انتقال از کودکی به بزرگسالی است. در این دوره به دلیل بلوغ، تغییرات و تحولات جسمی، روانی، اجتماعی و عاطفی در فرد پدید میآید؛ همچنین در این سنین عشق در اشکال و انواع مختلف ...
بیشتر
چکیدهدورهی نوجوانی، دورهی انتقال از کودکی به بزرگسالی است. در این دوره به دلیل بلوغ، تغییرات و تحولات جسمی، روانی، اجتماعی و عاطفی در فرد پدید میآید؛ همچنین در این سنین عشق در اشکال و انواع مختلف جلوه میکند. عشقهای اولیه در حد دلبستگیهای عاطفی و دوستیهای زودگذر باقی میمانند و اگر نوجوان بتواند مراحل رشد و بلوغ جسمانی، عاطفی، اخلاقی و عقلانی را با موفقیت پشت سر بگذارد، آنگاه صمیمیت، دوستی و عشق واقعی پدیدار میشود؛ پس باید به او فرصت داد که در این دنیای بغرنج خود را بشناسد و برای احساسات آشفتهی خود به دنبال مفهوم یا راهکاری باشد. یکی از راهکارها در این زمینه قصه است. قصه باعث رشد «منِ» در حال شکفتن نوجوان و همچنین تقویت قوهی تخیل او و عامل مهمی در تربیت اجتماعی نوجوان محسوب میشود. جمشید خانیان از جمله نویسندگان مطرحی است که آثار درخوری برای نسل نوجوان با مضمون عشق نگاشته است. این پژوهش قصد دارد با توجه به نقش و اهمیت عشق در سنین نوجوانی، جایگاه قصههای عاشقانه و نحوهی ارائهی آنها را در حل مسائل عاطفی، روانی و تربیتی نوجوانان با توجه به الگوی عشق بهمثابهی قصه رابرت استرنبرگ در رمان در یک ظهر داغ تابستان دختری از بصره آمد بازشناسی و مشخص نماید که آیا نویسنده توانسته است از عهدهی تبیین قصهی عشق برای نسل نوجوان برآید یا خیر؟کلیدواژهها: الگوی عشق بهمثابهی قصه، بلوغ عاطفی و جسمانی، جمشید خانیان، رابرت استرنبرگ، رمان نوجوان، قصهی عشق.