فاطمه طاهری سروتمین؛ عاطفه جمالی؛ فرامرز خجسته
چکیده
کودکی مفهومی سیال و فرهنگ مبنا است و ارائهی تعریفی واحد از آن ناممکن است. حتی در یک جامعهی واحد نیز طیفهای مختلفی از کودکی دیده می شود. برای رسیدن به شناختی کلی از مفهوم کودکی میتوان از دانشهایی ...
بیشتر
کودکی مفهومی سیال و فرهنگ مبنا است و ارائهی تعریفی واحد از آن ناممکن است. حتی در یک جامعهی واحد نیز طیفهای مختلفی از کودکی دیده می شود. برای رسیدن به شناختی کلی از مفهوم کودکی میتوان از دانشهایی که دسته بندی هایی از کودکی دارند، سود جست. در این پژوهش با تکیه بر رهیافتهای جامعه شناسی و با روش توصیفی و تحلیل محتوای کیفی استقرایی، مفهوم کودکی را در آثار صادق هدایت واکاوی میکنیم. در این بررسی تلاش میشود در کنار الگوهای شناخته شدهی جامعه شناختی از کودکی، الگوهای فرهنگی جامعهی ایران دورهی پهلوی نیز در ضمن آثار معرفی شود.بررسی آثار بزرگسال هدایت حاکی از آن است که او، با شناختی عمیق از جامعهی عصر پهلوی،کودکان معصوم، قربانی، شرور، یتیم و آسیب دیده ای را به تصویر کشیده است که اسیر بزرگسالانی هستند که برای دستیابی به خواستههای حقیرانهی خود آنها را فدا میکنند. در کنار الگوهای رایج جامعهشناختی از کودکی، هدایت در خلال نقد جامعهی خرافی، کودکانی را معرفی میکند که در لایههای زیرین اجتماع تباه میشوند. بیشتر شخصیتهای کودک داستان های هدایت، از طبقات فرودستند و نویسنده با پرداختن به این شخصیتهای کودک به نقد عصری میپردازد که سردمداران آن گامهایی را در جهت مدرنسازی جامعه و توجه به حقوق شهروندی و نیازهای کودک برمیدارند اما در این میان، کودکان محروم بهرهی چندانی از این توجه نمیبرند.