مقاله هایی که پس از بررسی، پذیرش برای چاپ یا نمایه شدن می گیرند، می بایست پس از دریافت ایمیل پذیرش، مبلغ مربوط به هزینه های پذیرش را پرداخت نموده و تصویر فیش آن را به همراه دیگر فایلهای درخواستی ایمیل دفتر مجله ارسال نمایند.
پس از دریافت تصویر فیش توسط دفتر مجله، چکیده مقاله به همراه مشخصات نویسندگان در قسمت مقالات آماده انتشار سامانه نمایه می شود.
تا زمانی که نوبت نمایه سازی کل مقاله برسد، این چکیده به همین حالت باقی می ماند.
***توجه***: زمان و نوبت نمایه سازی کل مقاله، همچنین دوره و شماره ای که مقاله قرار است در آن نمایه شود، نامشخص بوده و به هیچ عنوان تاریخ دقیق آن از قبل اعلام نخواهد شد.
رامین گلشائی؛ سیما بزمی
چکیده
ادبیات کودکان به دلیل نقشی که در القای ارزشها و باورهای جامعه به کودکان دارد نقش مهمی در رشد و شکلگیری شخصیت آنان ایفا میکند. از آنجا که هر متنی ایدئولوژیهای پنهان خود را دارد، تحلیل انتقادی ادبیات ...
بیشتر
ادبیات کودکان به دلیل نقشی که در القای ارزشها و باورهای جامعه به کودکان دارد نقش مهمی در رشد و شکلگیری شخصیت آنان ایفا میکند. از آنجا که هر متنی ایدئولوژیهای پنهان خود را دارد، تحلیل انتقادی ادبیات کودکان میتواند در شناسایی ایدئولوژیها و تاثیرات احتمالی آنها بر شخصیت کودکان آگاهیبخش باشد. پژوهش حاضر به تحلیل انتقادی کتابهای داستان کودکان رده سنی (ب) تالیفشده در کانون پروش فکری کودکان و نوجوانان در چارچوب مولفههای اجتماعی-معنایی ون لیوون پرداخته است. مولفههای موردتحلیل، شامل نحوهی بازنمایی کارگزاران اجتماعی، کنشهای اجتماعی، و شیوههای مشروعیتبخشی به کنشهای اجتماعی است. برای این منظور، تعداد 15 کتاب داستان رده سنی (ب) تالیف کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بهصورت نمونة دردسترس انتخاب و تحلیل شدند. نتایج به دست آمده نشان داد که بازنمایی کارگزاران اجتماعی داستانها بیشتر از طریق نامدهی و کمتر از طریق نقشهای اجتماعی یا شغلی صورت گرفته و نقشهای شغلی نیز دارای سوگیری به نفع مشاغل مردانه هستند. همچنین تحلیل کنشهای کارگزاران اجتماعی نشان داد که بیشتر کنشها از نوع مادی و نشانهای و درصد بسیار کمی از آنها از نوع کنش شناختی بودهاند. کنشهای مادی و نشانهایِ بیشتر، نشانگر وجود فضای پرجنب و جوش و ارتباطی-تعاملی در داستانها و کنشهای شناختیِ کمتر نشانة حکمفرمایی کلیشههای منکر قدرت تفکر و استدلال در کودکان تفسیر شد. بهعلاوه، نتایج پژوهش نشان داد مشروعیت کنشهای اجتماعی در داستانها از طریق توسل به طیف متنوعی از شیوههای مشروعیتبخشی شامل اقتداردهی، عقلانیگری، و ارزیابی اخلاقی نشان داده شده که از میان آنها عقلانیگری ابزاری دارای بیشترین بسامد بوده است. در انتهای مقاله، پیامد این یافتهها و پیشنهاداتی برای مولفان ادبیات کودکان ارائه شده است.
زهرا امینی؛ سجاد نجفی بهزادی
چکیده
استفاده از شیوهها و نظریههای گوناگون برای ایجاد خلاقیت در داستانهای بازنویسی شده از متون کهن ادبی برای کودکو نوجوان مسالهای مهم و قابل توجه است. هدف از بازنویسی متونکهنی چون کلیلهو-دمنه، ...
بیشتر
استفاده از شیوهها و نظریههای گوناگون برای ایجاد خلاقیت در داستانهای بازنویسی شده از متون کهن ادبی برای کودکو نوجوان مسالهای مهم و قابل توجه است. هدف از بازنویسی متونکهنی چون کلیلهو-دمنه، آشنایی مخاطبان با ویژگیهای ادبی متناصلی و خوانش حکایتهای جذاب آن است. هدف پژوهش حاضر، بررسی و تحلیل داستانهای بازنویسی شده کلیلهودمنه براساس ابعاد روایتمندی ماریا نیکولایوا و پاسخ به این پرسشهاست:1.چگونه میتوان به کمک ابعاد روایتمندی نیکولایوا یک بازنویسیخلّاق با ساختاری متفاوت و تازه برایمخاطبان نوجوان ایجادکرد؟ 2.در داستانهایبازنویسیشده مورد بررسی، کدام یک از ابعاد روایتمندی نیکولایوا استفاده شده است؟ روش تحقیق توصیفی و تحلیلی و شیوه-گردآوری اطلاعات به شکل بررسی اسناد کتابخانهای است. نتایج پژوهش نشان داد که با استفاده از ابعاد روایتمندی میتوان ساختار جدید و خلّاقی در داستانهای بازنویسی ایجاد کرد. انتخاب شروع مناسب، پایانبندی باز و ایجادروزنه، استفاده از عنصر سفر در روایت، توجه به ابعاد زمانمندی در روایت و پیرنگ فزاینده، مهمترین ابعاد روایتمندی برای بازنویسی خلاق به شمار میروند. به جز چند داستان از لطفالله که از پایانی باز استفاده شده، اغلب داستانهای بازنویسی مورد بررسی، پایانی بسته داشتهاند. عنصر سفر در بیشتر داستانهای بازنویسی دیده شد. در بخش زمانمندی، اغلب داستانهای بازنویسی، زمانخطی دارند. فقط در برخی از داستانهای بازنویسی لطفالله و شیرازی گاهی زمان پریشی، روایت پسنگر و آیندهنگر دیده میشود.
مریم کهنسال
چکیده
داستان آغاز یک گفتوگو است، و شاید ادامهی گفتوگوهایی که سالها و گاه قرنها پیش آغاز شدهاند. تردیدی در حضور آگاهانه و ناخودآگاه متون در یکدیگر نیست. بینامتنیت عنصر جدایی ناپذیر دنیای داستان است. ...
بیشتر
داستان آغاز یک گفتوگو است، و شاید ادامهی گفتوگوهایی که سالها و گاه قرنها پیش آغاز شدهاند. تردیدی در حضور آگاهانه و ناخودآگاه متون در یکدیگر نیست. بینامتنیت عنصر جدایی ناپذیر دنیای داستان است. در داستان مورد بررسی در این پژوهش، با انبوهی از عناصر بینامتنی روبهرو هستیم که در ساختار داستان با رویکردی ویژه جای گرفتهاند. این پژوهش در پی آن است که به این پرسش ها پاسخ دهد که با توجه به فرمگراییِ خانیان و شگردهای او در کارکرد نشانههای بینامتن، این ویژگی در این داستان چگونه به کار گرفته شده و درساختار آن چه جایگاهی دارد؟ و آیا میتوان بینامتنیت را در گسترهی گفتمانهای درون این داستان، مورد بررسی قرار داد و به نگاهی ویژه در کارکرد بینامتنیت رسید؟ بر اساس یافتههای این پژوهش، که به شیوهی استقرایی انجام شد؛ عناصر بینامتنی در ساختار اصلی این داستان حضور دارند و بدون آنها طرح اصلی داستان ناتمام میماند. نویسنده عناصر بینامتنی را از زاویه دید خود و با هویتی تازه تا حدی که به نوعی بازآفرینی نزدیک میشود، وارد دنیای برساختهی داستان کرده است. نشانههای بینامتنی در این رمان، وجه دراماتیک و کنشگر دارند. شخصیتها، داستانها، نقاشیها و هرآن چه دنیای بینامتنی این اثر را میسازند به هستی و گاه هویتی تازه در کنار شخصیتهای درون متن رسیدهاند.
عاطفه جمالی؛ فرامرز خجسته؛ زهرا موثق
چکیده
عشق از اصلیترین مضامین تاریخ ادبیات فارسی است؛ چه در قالبهای منظوم و منثور و چه در اشکال روایی و غیررواییاش. با وجود گستردگی، تکرر و شناسندگی ِدیرپایش، رمان ِنوجوان، سهم اندکی از این بنمایهی ...
بیشتر
عشق از اصلیترین مضامین تاریخ ادبیات فارسی است؛ چه در قالبهای منظوم و منثور و چه در اشکال روایی و غیررواییاش. با وجود گستردگی، تکرر و شناسندگی ِدیرپایش، رمان ِنوجوان، سهم اندکی از این بنمایهی کهن ادب فارسی داشته است. در این جستار با روش تحلیل محتوای کیفی به دنبال پاسخ به این پرسش هستیم که بازنمایی عشق در ده رمانهای واقعگرای نوجوانی که در سالهای پس از انقلاب اسلامی تا سال 1400 منتشر شدهاند، تحت تاثیر کدام بسترهای روایتی است؟ نتیجهی پژوهش نشان میدهد در رمانهای نوجوان فارسی، چهار بستر روایی وجود دارد که خویشکاریهای عاشقانه بر روی آنها بازنمایی میشوند. این بسترها عبارتند از: تنهایی: با حرکت از تنهایی ِفیزیکی به تنهایی ِروانشناختی؛ تضاد طبقاتی: با حرکت به سمت فقدان تضاد طبقاتی؛ کانونیشدگی ِمعشوق: با حرکت از کانونیسازِ مذکر به کانونیسازِ مونث؛ و فضا: با حرکت از بازنمایی عشق در روستا به بازنمایی عشق در شهر. نیز مشخص شد تحول در هر یک از این بسترها، میتواند به صورت بالقوه به دگرگونی در بسترهای روایی دیگر منجر گردد.
زهرا طاهری
چکیده
مقالۀ حاضر بهبررسی مقولۀ نامهنگاری الکترونیک و کارکرد آن در ادبیات نوجوان میپردازد. نویسنده با بهرهگیری از نظریات منتقدانی نظیر الیزابت کمپل و ویکتوریا فلنگن و تمرکز بر موضوعاتی نظیر «شهروندگری ...
بیشتر
مقالۀ حاضر بهبررسی مقولۀ نامهنگاری الکترونیک و کارکرد آن در ادبیات نوجوان میپردازد. نویسنده با بهرهگیری از نظریات منتقدانی نظیر الیزابت کمپل و ویکتوریا فلنگن و تمرکز بر موضوعاتی نظیر «شهروندگری فرامرزی»، ساختار «تکنورئالیستی» و «بینا-سوژهگی» درپی پاسخ به این پرسش بنیادی است که چگونه میتوان از تکنیک نامهنگاری الکترونیک در راستای بازتعریف تعامل نوجوان با ساختارهای قدرت بهره جست؟ بدینمنظور کتاب برایم شمع روشن کن (1397)، نوشتۀ مریم محمدخانی، بررسی میشود تا با استفاده از شیوۀ توصیفیـتحلیلی به چگونگی تأثیر تکنیک نامهنگاری الکترونیک بر بازتعریف هویت زنانه و چالش ضوابط حاکم بر تعاملات فردی پرداخته شود. چنین استدلال میشود که کاربرد تکنیک نامهنگاری، بهویژه در آثار زنانه، نوعی روایت غیرخطی و چندپاره را بهدست میدهد که پدیدۀ تکرار و کاربرد غیرمرسوم زبان جزء لاینفک آن است. افزودن فضای سایبری به این ساختار، به-پررنگشدن ماهیت چندصدایی این آثار و ایجاد تغییری چشمگیر در تعریف هویت زنانه و چگونگی تعامل آن با نهادهای قدرت و سلسلهمراتبهای جنسیتی منجر میشود. بهدیگرسخن، با شکلگیری واقعیت مجازی، مقولۀ هویت فردی دیگر مقهور گفتمان اصالتوجود نیست، بلکه متشکل از هویتهای واقعی و مجازی وی است. این امر، ماهیت «برساختی» و «کنشی» هویت را برجسته میکند و آن را پدیدهای فرای مقولههای آناتومی، نژاد و مذهب تعریف میکند. در پی این امر، سوبژکتیویتۀ زنانه تحت تأثیر ماهیت جمعگرایانۀ فضای سایبری بهمقولهای سیال تبدیل میشود که زینپس نهتنها محصور هنجارهای جنسیتمدارانه نیست، بلکه ارزشهای فرهنگ حاکم را نیز واژگون میکند.
منصوره ملکی کوتمهر؛ نرگس اسکویی؛ حسین داداشی
چکیده
احساس دردسترسترین و کاربردیترین عنصر برای برقراری ارتباط با جهان فکری و درونی کودک، در عرصۀ هنر و ادبیات و سایر فعالیتهای مرتبط با شناخت و اثرگذاری بر ساحتهای ذهنی-ادراکی کودک است. مفهومسازی ...
بیشتر
احساس دردسترسترین و کاربردیترین عنصر برای برقراری ارتباط با جهان فکری و درونی کودک، در عرصۀ هنر و ادبیات و سایر فعالیتهای مرتبط با شناخت و اثرگذاری بر ساحتهای ذهنی-ادراکی کودک است. مفهومسازی و تصویر و تعبیر احساس، پیش و بیش از تعقل و ایدیولوژی، تجربیات فراگیر از جهان زیستۀ کودک و روحیات روانی خاص کودکی را برای او تداعی میکند. از این جهت کار با سازههای احساسبرانگیز در شعر کودک، جزو اصول و مبانی پایهای است. سوال اصلی تحقیق حاضر، بررسی اشکال، انواع، دلایل و ابزار طریقۀ فرانمایی احساس (که جهان را بیشتر از طریق عواطف و احساسات مینگرد و تاثرات شخصی از وقایع را تعبیر و تفسیر میکند) در شعر کودک بوده است. این تحقیق بر مبنای نظریۀ فرانمایی احساس و به روش توصیفی-تحلیلی انجام یافت. نتایج حاصل از تحقیق بدین قرار است: ویژگیهای اصلی هنر فرانمودی، نظیر تعریف، تفسیر و بزرگنمایی احساسات و هیجانیتر کردن تجربیات حسی، جزو ویژگیهای اصلی شعر کودکانه (ردۀ سنی الف و ب) است؛ انسانی بودن، عدول از واقعگرایی، تفرد، اعتراضی و انتقادی بودن، اضمحلال فرد در تیپ و سنخ -که از مبانی نظریۀ فرانمایی است- در شعر کودک بسیار دیده میشود. همچنین در شعر کودک از انواع فرانمودهای کلامی (نامآواها، شبهجملات، قیود تاکید و هیجان، افعال مبین حرکت و هیجان، تکرار) فرانمود روانی (خواب و رویا، فراروی از واقعیت، فانتزی) و فرانمود تصویری (اغراق، استعاره، اسطوره، اعداد و وابستههای عددی مبین کثرت) جهت فرانمایی و گزارهسازی احساس استفاده میشود.
مهری مساعد
چکیده
ادبیات کودک و نوجوان، افزون بر ایجاد لذت و سرگرمی، موجب ارتقای ذهنی و تفکر انتقادی خواننده میشود. جمشید خانیان، از نویسندگان برجستۀ ادبیات کودک و نوجوان در ایران، با بهرهگیری از شگردها و تکنیکهای ...
بیشتر
ادبیات کودک و نوجوان، افزون بر ایجاد لذت و سرگرمی، موجب ارتقای ذهنی و تفکر انتقادی خواننده میشود. جمشید خانیان، از نویسندگان برجستۀ ادبیات کودک و نوجوان در ایران، با بهرهگیری از شگردها و تکنیکهای روز نویسندگی، در آثار خود به انتقال و القای مفاهیم آموزشی و تربیتی کودک و نوجوان کمک کرده است. در این پژوهش با رویکردی توصیفی- تحلیلی به شگردهای داستانی جهت آموزش و تربیت مخاطبان در داستان قلب زیبای بابور از این نویسنده پرداخته شده است. بررسیها نشان میدهد در این داستان ابتدا با بهرهگیری از عناصر گوناگون چون گفتگو با مخاطب، بالابردن اعتماد به نفس او و اظهار نظر بدون قطعیت، بستری امن برای آموزش و تربیت مخاطب فراهم ساخته شده است. سپس راوی با شگردهای روایی همچون پرسیدن نظر مخاطب، بهرهگیری از زمینههای فرهنگی مشترک، رفع ابهام، تاکید، آموزش از طریق نمادها یا مفاهیم متقارن و گاه متضاد، تعلیق و ... مخاطب را در تولید و تداوم روایت با خود همراه میکند و مفاهیمی چون اهمیت دانستن و کسب آگاهی، شیرینی کنجکاوی، کسب راهکارهایی برای رسیدن به پاسخ پرسشها، سودمندی راهنمایی گرفتن از بزرگان و مهمتر از همه شگردهای داستاننویسی و.. را به مخاطب آموزش میدهد. همچنین چند راوی داشتن داستان و آزادی مخاطب برای پیشبینی پایان داستان، بیانگر توجه به مخاطب و شکستن قدرت راوی است. بنابراین خانیان موفق شده است در این اثر داستانی تکنیکال، با ایجاد رابطهای دوسویه بین راوی و مخاطب و سهمدهی به مخاطب مفاهیم ارزشمندی را آموزش دهد.
مهرنوش بیات؛ محمدحسن حسنزاده نیری؛ ایوب مرادی
چکیده
چکیدهدورهی نوجوانی، دورهی انتقال از کودکی به بزرگسالی است. در این دوره به دلیل بلوغ، تغییرات و تحولات جسمی، روانی، اجتماعی و عاطفی در فرد پدید میآید؛ همچنین در این سنین عشق در اشکال و انواع مختلف ...
بیشتر
چکیدهدورهی نوجوانی، دورهی انتقال از کودکی به بزرگسالی است. در این دوره به دلیل بلوغ، تغییرات و تحولات جسمی، روانی، اجتماعی و عاطفی در فرد پدید میآید؛ همچنین در این سنین عشق در اشکال و انواع مختلف جلوه میکند. عشقهای اولیه در حد دلبستگیهای عاطفی و دوستیهای زودگذر باقی میمانند و اگر نوجوان بتواند مراحل رشد و بلوغ جسمانی، عاطفی، اخلاقی و عقلانی را با موفقیت پشت سر بگذارد، آنگاه صمیمیت، دوستی و عشق واقعی پدیدار میشود؛ پس باید به او فرصت داد که در این دنیای بغرنج خود را بشناسد و برای احساسات آشفتهی خود به دنبال مفهوم یا راهکاری باشد. یکی از راهکارها در این زمینه قصه است. قصه باعث رشد «منِ» در حال شکفتن نوجوان و همچنین تقویت قوهی تخیل او و عامل مهمی در تربیت اجتماعی نوجوان محسوب میشود. جمشید خانیان از جمله نویسندگان مطرحی است که آثار درخوری برای نسل نوجوان با مضمون عشق نگاشته است. این پژوهش قصد دارد با توجه به نقش و اهمیت عشق در سنین نوجوانی، جایگاه قصههای عاشقانه و نحوهی ارائهی آنها را در حل مسائل عاطفی، روانی و تربیتی نوجوانان با توجه به الگوی عشق بهمثابهی قصه رابرت استرنبرگ در رمان در یک ظهر داغ تابستان دختری از بصره آمد بازشناسی و مشخص نماید که آیا نویسنده توانسته است از عهدهی تبیین قصهی عشق برای نسل نوجوان برآید یا خیر؟کلیدواژهها: الگوی عشق بهمثابهی قصه، بلوغ عاطفی و جسمانی، جمشید خانیان، رابرت استرنبرگ، رمان نوجوان، قصهی عشق.
نجمه حسینی سروری؛ محمدصادق بصیری؛ مهلا سادات حسینی صابر
چکیده
هدف این مقاله شناسایی و تحلیل چگونگی بازنمایی کلیشههای جنسیتی در داستانهای منتشرشده توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در دهۀ شصت است. این پژوهش به شیوۀ تحلیلی- توصیفی و بر مبنای دیدگاههای ...
بیشتر
هدف این مقاله شناسایی و تحلیل چگونگی بازنمایی کلیشههای جنسیتی در داستانهای منتشرشده توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در دهۀ شصت است. این پژوهش به شیوۀ تحلیلی- توصیفی و بر مبنای دیدگاههای روایتشناسی ادبیات کودک و جامعهشناسی جنسیت انجام شدهاست. یافتههای پژوهش نشان میدهد که این داستانها از طریق بازتولید روایت مردانۀ «جستوجو»، نقش راوی دانای کل در برجستهسازی ذهنیت مردان/پسران، قراردادن مردان و پسران در نقش شخصیتهای اصلی داستان و در عوض حذف زنان و دختران از روایت یا قراردادن آنها در نقشهای حاشیهای و تعیین مرزهای دقیق و نقیض میان نقشهای زنانه و مردانه، با تأکید بر ارزشیافتگی مردان در برابر ارزشباختگی زنان، کلیشه-های جنسیتی را بازتولید و القا میکنند و از این طریق، در آمادهسازی کودکان خردسال برای پذیرش و درونیسازی کل ساختار روابط بین زنان و مردان، به عنوان بخشی از نقش جنسیتی خود، مؤثر هستند و به نوبۀ خود به بازتولید، تکرار و تداوم اشکال تبعیض جنسیتی کمک می-کنند.
مریم شیخ زاده؛ زهرا رهبرنیا
چکیده
نوآوریهای فناوری از طریق هوشمصنوعی، داستانهایی را بدون نیاز به مشارکت والدینی با مشغلههای فراوان در دسترس کودکان برای تجربیات داستانگویی تعاملی قرار داده است. هدف از مقاله حاضر، تحلیل فرآیند ...
بیشتر
نوآوریهای فناوری از طریق هوشمصنوعی، داستانهایی را بدون نیاز به مشارکت والدینی با مشغلههای فراوان در دسترس کودکان برای تجربیات داستانگویی تعاملی قرار داده است. هدف از مقاله حاضر، تحلیل فرآیند یک داستانگویی تعاملی مبتنی بر هوش مصنوعی است تا درعین به حداقل رساندن دخالت والدین ، موجب پرورش کودک خلاق شود که میتواند الگوهای پنهانی را کشف کند و ایدههای جدیدی را پدید آورد. شناساندن امکانات اسباببازیهای هوشمند تعاملی به متولیان فرهنگی-هنری، هنرمندان و پژوهشگران حوزه رسانه نیز مدنظر بوده است. "استوریتیک" یک اسباب بازی داستان گویی تعاملی ژاپنی با اهداف آموزشی متنوع است که در این مقاله با دیدگاه "ایدن چمبرز" نظریه پرداز بریتانیایی معاصر در حوزه مطالعات ادبیات کودک، مورد واکاوی قرار گرفته است. پرسش اصلی پژوهش، چگونگی نقش اسباببازیهای داستانگویی تعاملی در فرهنگسازی و جهتدهی کودک برای رشد خلاقیت و مهارتهای فردی است. روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی بوده و با هدف توسعهای-کاربردی جهت الگوبرداری و ترویج آن در حوزه داستانگویی کودک انجام گرفته است. بر این مبنا، با توجه به اطلاعات حوزه داستانگویی تعاملی در اسباببازیهای هوشمند و براساس مولفههای چهارگانه این نظریهپرداز شامل "سبک، زاویهدید، طرفداری و شکافهای گویا" در زمینه داستانگویی، اسباببازی هوشمند "استوریتیک" تحلیل شده است تا نقش کودک به عنوان هدایتگر اصلی داستان، ارزیابی شود. نتایج پژوهش، موید آن است که بر اساس مولفههای ذکر شده نظریهپرداز، "استوریتیک" دغدغه رشد خلاقیت و درگیرکردن تخیل کودک را داشته است و مهمتر اینکه یافتن راهکارهای حل مسئله را برای کودک فراهم میکند. از طرفی شاخصه آزادی عمل در انتخاب و حتی امکان خلق داستان توسط کودک، در این داستانگویی هوشمند تعاملی، مشهود است.
فیروز فاضلی؛ سمیه قربانپور دلیوند
چکیده
فلسفۀ میانفرهنگی در جستجوی راهکاری برای نهادینهکردن فرهنگ گفتوگو و پذیرش دیگری با هدف پایان دادن به وضعیت نزاع فرهنگهای متکثر در عصر جهانیشدن است. عنصر اصلی و اساسی در پژوهشهای مرتبط با رویکرد ...
بیشتر
فلسفۀ میانفرهنگی در جستجوی راهکاری برای نهادینهکردن فرهنگ گفتوگو و پذیرش دیگری با هدف پایان دادن به وضعیت نزاع فرهنگهای متکثر در عصر جهانیشدن است. عنصر اصلی و اساسی در پژوهشهای مرتبط با رویکرد هرمنوتیکی میانفرهنگی، موضوع فهم و درک «دیگری»، «غیر» یا «بیگانه»، میزان اهمیت و نوع نگاه به آن و موارد مرتبط با اینگونه مفاهیم است. شیوههای معرفی دیگری به نسل نوپای هر فرهنگ به وسیلۀ شعر کودک و خردسال که اغلب ماهیتی آموزشی دارد، نقشی تعیینکننده در شکلگیری باور او نسبت به «دیگری» در آینده خواهد داشت. شعر به عنوان معتمدترین اثر کلامی بهویژه در خردسالان و کودکان نقش مهمی در هویتیابی و تعیین مجرای ورود آنان به زندگی اجتماعی و نوع برخورد با جهانهای فرهنگی گوناگون دارد. در این پژوهش که از نوع بنیادی و به روش تحلیل کیفی است کوشش شده است تا انواع دیگری-بیگانههای معرفیشده به خردسال و کودک از ابتدای زمانِ ایجاد مرز میان خود و دیگری مورد واکاوی قرار گیرد و با عنایت به آراء اندیشمندان رویکرد هرمنوتیکی میانفرهنگی نظیر رام ادهر مال، فرانتس مارتین ویمر و هاینتس کیمرله، شاخصترین نمودهای آن شناسایی گردد. یافتهها نشان میدهد که در شعر خردسال و کودک بررسیشده در این پژوهش، با توجه به اصالت رئالیسم ایدئولوژیک، انواع دیگری عموما شامل دیگری نزدیک و همفرهنگ (خود-دیگری)، دیگری دور از نوع( بیگانگی نرمال) و (بیگانگی رادیکال) است و نشانههایی از دیگریِ دگرفرهنگ (بیگانگی محض) در این اشعار دیده نمیشود.؛ همچنین یافتهها نمایانگر آن است که از این دیگریها به عنوان بستری برای دستیابی به فهمِ خود ، شکلگیری فرایندِ فهمیدن و آموزشِ نوع تعامل با دیگریهای حاضر در زندگی روزمرۀ کودک و خردسال استفاده میشود.
امیرحسین زنجانبر؛ رحیم رحیمی
چکیده
عناوین تایپوگرافیک هم وجه خوانداری (مفهومی زبانشناختی) دارند و هم دیداری (مفهومی زیباییشناختی). بنابراین از طریق دو گونه برهمکنش در مفهومسازی طرح روی جلد مشارکت میکنند: یکی، از طریق برهمکنش ...
بیشتر
عناوین تایپوگرافیک هم وجه خوانداری (مفهومی زبانشناختی) دارند و هم دیداری (مفهومی زیباییشناختی). بنابراین از طریق دو گونه برهمکنش در مفهومسازی طرح روی جلد مشارکت میکنند: یکی، از طریق برهمکنش بروننوشتاری و دیگری، از طریق برهمکنش دروننوشتاری. برهمکنش دروننوشتاری عبارت است از تعامل وجه خوانداری با وجه دیداری عنوان (وجه تایپوگرافیک آن). برهمکنش بروننوشتاری عبارت است از تعامل عنوان اصلی با تصویر و سایر نوشتههای روی جلد. هدف این پژوهش بررسی چگونگی تعامل دروننوشتاریِ صورتِ تایپوگرافیک با مفهوم زبانشناختی عنوان است. پژوهش پیشِرو به این پرسش پاسخ میدهد که برهمکنشِ وجوه خوانداری و دیداریِ عنوان چگونه طرح روی جلد را مفهومسازی میکند؟ روش تحقیق تحلیل محتوای کیفی جهتدار است و رهیافت پژوهش مبتنی بر نظریهی برهمکنش متن-تصویر اسکات و نیکولایوا. دادهها به روش هدفمند انتخاب شدهاند و نمونهی آماری این پژوهش شامل بیست و هشت عنوان از رمانهای نوجوان است که اولا طرح جلد آنها دارای عناوین تایپوگرافیک فارسی است، ثانیا در بازهی سالهای 1387 تا 1402 انتشار یا بازنشر یافتهاند. منظور از «عناوین تایپوگرافیک» عنوانهایی است که وجه بصری آنها تصویر خاصی را بازنمایی میکند. نوآوری پژوهش حاضر در این است که نظریهپردازان فوقالذکر برهمکنش نوشتار و ابژهی فرانوشتاریِ تصویر را مطمح نظر قرار دادهاند، لیکن پژوهش حاضر با تسری روش دستهبندی ایشان، برهمکنشی دروننوشتاری را مورد توجه قرار میدهد. نتیجهی پژوهش نشان میدهد که یکی از مهمترین عوامل نقشآفرین در نحوهی ارتباط خوانندهی نوجوان با عنوان کتاب، نوع برهمکنشی است که بین دو وجه تایپوگرافیک و زبانشناختی عنوان حاکم است.
صابره سیاوشی؛ مبینا کبیری
چکیده
ادبیات تطبیقی مشابهتهای محتوایی و ساختاری میان آثار نویسندگانی از فرهنگهای گوناگون را بررسی میکند. این پژوهش به مقایسۀ تطبیقی داستانهای «قریةالحروف» اثر محمود شقیر و «درخت ستاره» ...
بیشتر
ادبیات تطبیقی مشابهتهای محتوایی و ساختاری میان آثار نویسندگانی از فرهنگهای گوناگون را بررسی میکند. این پژوهش به مقایسۀ تطبیقی داستانهای «قریةالحروف» اثر محمود شقیر و «درخت ستاره» اثر قنبر شکری میپردازد و این دو داستان را با بهرهگیری از نظریۀ ریختشناسی، بهصورت توصیفی - تحلیلی، بر پایۀ مکتب آمریکاییِ ادبیات تطبیقی مورد بررسی قرار میدهد. پژوهش حاضر به دنبال این است که میزان تطابق دو داستان را با نظریهی ریختشناسی پراپ دریابد. یافتههای تحقیق نشان میدهد که در خویشکاریهای موجود در دو داستان، نمیتوان متوجه تفاوت چشمگیری شد و تنها اختلاف موجود به صحنۀ آغازین دو داستان بازمیگردد. همچنین بیشتر کنشها، شکلی غیر فیزیکی و درونی دارند. بیشتر خویشکاریهای یافت شده برای کودکان شکلی لطیف و قابل فهم دارند و بهنوعی در جهت رشد شخصیتی آنان به کارگرفتهشدهاند و از این جهت میتوان گفت که هر دو نویسنده موفقبودهاند. همچنین باوجود تفاوتهای فرهنگی، تقریبا ارزشهای یکسانی در این آثار موردتوجه قرارگرفتهاست و تفاوت فرهنگی لزوما باعث تفاوتهای چشمگیر نشدهاست.
فاطمه طاهری سروتمین؛ عاطفه جمالی؛ فرامرز خجسته
چکیده
کودکی مفهومی سیال و فرهنگ مبنا است و ارائهی تعریفی واحد از آن ناممکن است. حتی در یک جامعهی واحد نیز طیفهای مختلفی از کودکی دیده می شود. برای رسیدن به شناختی کلی از مفهوم کودکی میتوان از دانشهایی ...
بیشتر
کودکی مفهومی سیال و فرهنگ مبنا است و ارائهی تعریفی واحد از آن ناممکن است. حتی در یک جامعهی واحد نیز طیفهای مختلفی از کودکی دیده می شود. برای رسیدن به شناختی کلی از مفهوم کودکی میتوان از دانشهایی که دسته بندی هایی از کودکی دارند، سود جست. در این پژوهش با تکیه بر رهیافتهای جامعه شناسی و با روش توصیفی و تحلیل محتوای کیفی استقرایی، مفهوم کودکی را در آثار صادق هدایت واکاوی میکنیم. در این بررسی تلاش میشود در کنار الگوهای شناخته شدهی جامعه شناختی از کودکی، الگوهای فرهنگی جامعهی ایران دورهی پهلوی نیز در ضمن آثار معرفی شود.بررسی آثار بزرگسال هدایت حاکی از آن است که او، با شناختی عمیق از جامعهی عصر پهلوی،کودکان معصوم، قربانی، شرور، یتیم و آسیب دیده ای را به تصویر کشیده است که اسیر بزرگسالانی هستند که برای دستیابی به خواستههای حقیرانهی خود آنها را فدا میکنند. در کنار الگوهای رایج جامعهشناختی از کودکی، هدایت در خلال نقد جامعهی خرافی، کودکانی را معرفی میکند که در لایههای زیرین اجتماع تباه میشوند. بیشتر شخصیتهای کودک داستان های هدایت، از طبقات فرودستند و نویسنده با پرداختن به این شخصیتهای کودک به نقد عصری میپردازد که سردمداران آن گامهایی را در جهت مدرنسازی جامعه و توجه به حقوق شهروندی و نیازهای کودک برمیدارند اما در این میان، کودکان محروم بهرهی چندانی از این توجه نمیبرند.
بتول سبزه؛ نرگس محمدپور قرائی؛ حسین قاسم پور
چکیده
مهارت نوشن یکی از مهمترین مهارتهایی است که عملکرد فراگیران در سایر دروس نیز تحت تاثیر کیفیت آن قرار دارد. پیشنیاز نوشتن، کسب مهارت بندنویسی است که یادگیری آن در دوره ابتدایی مورد تاکید است. به نظر ...
بیشتر
مهارت نوشن یکی از مهمترین مهارتهایی است که عملکرد فراگیران در سایر دروس نیز تحت تاثیر کیفیت آن قرار دارد. پیشنیاز نوشتن، کسب مهارت بندنویسی است که یادگیری آن در دوره ابتدایی مورد تاکید است. به نظر میرسد استفاده از ادبیات داستانی و بسترهای موجود در آن بتواند در کسب این مهارت موثر واقع شود. از اینرو پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر ادبیات داستانی بر یادگیری مهارتهای بندنویسی دانشآموزان پایه ششم ابتدایی صورت پذیرفت. روش انجام این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل میباشد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشآموزان ششم ابتدایی مدارس منطقه یک شهر تهران و نمونه آماری شامل 60 نفر از دانشآموزان پایه ششم است که به صورت نمونهگیری تصادفی در دو گروه آزمایش(30 نفر) و گواه(30 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش با بهرهگیری از انواع ادبیات داستانی مورد و گروه گواه به روش متداول به مدت ده جلسه مورد آموزش قرار گرفتند. گردآوری دادهها با آزمون و چکلیست محقق ساخته مهارتهای پایه و پیشرفته بندنویسی انجام شد.روایی ابزار توسط معلمان و اساتید تایید و پایایی آن با آلفای کرونلاخ بدست آمد. نتایج تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که ادبیات داستانی مهارتهای بندنویسی دانشآموزان را در دو سطح پایه(989/10F=؛ 002/0 P=) و پیشرفته (086/21F=؛ 000/0 P=) به طور معناداری افزایش داده است. لذا پیشنهاد میگردد از ادبیات داستانی بر افزایش مهارتهای بندنویسی و نوشتن دانش آموزان ابتدایی استفاده گردد.
عاطفه یوسفی
چکیده
کلیله و دمنه که در زمرۀ ادبیات تعلیمی فارسی قرار دارد، کتابی است سرشار از آموزههای اجتماعی، سیاسی و اخلاقی که در قالب حکایاتی از زبان حیوانات نقل گشته است. قابلیتهای بالای این کتاب و مضامین گوناگون ...
بیشتر
کلیله و دمنه که در زمرۀ ادبیات تعلیمی فارسی قرار دارد، کتابی است سرشار از آموزههای اجتماعی، سیاسی و اخلاقی که در قالب حکایاتی از زبان حیوانات نقل گشته است. قابلیتهای بالای این کتاب و مضامین گوناگون و پر مغز آن، سبب شده است تا به امروز بازنویسیها و اقتباسهای بسیاری از آن صورت گیرد و در حوزههای دیگر نیز کاربرد داشته باشد. یکی از این حوزههای نسبتاً جدید، آموزش فلسفه به کودکان (فبک) است. پژوهش حاضر که با روش توصیفی تحلیلی صورت گرفته است، حاصل بررسی حکایت «دوستی کبوتر و زاغ و موش و باخه و آهو» بر اساس معیارهای داستانی فبک و نیز ادبیات کودکان و نوجوانان است. طبق یافتههای پژوهش، این حکایت با داشتن مؤلفههایی نظیر: مقبولیت ادبی، مقبولیت روانشناختی، مقبولیت فلسفی، الگوی گفتوگوی استدلالی و کندوکاوپذیری، از قابلیت بسیار بالایی برای آموزش فلسفه به کودکان، برخوردار است. همچنین نگاهی به بازنویسی این حکایت، در مجموعه داستانهای فکری برای کودکان ایرانی، نشان میدهد نویسندگان نتوانستهاند آنطور که باید بر مبنای معیارهای داستان فلسفی پیش روند و اثر قابل قبولی جهت استفاده در کلاسهای فبک ارائه دهند.
آرش مهربان؛ فائزه عرب یوسف آبادی؛ علیرضا محمودی
چکیده
نقد بومگرا مطالعهای بینارشتهای است که به بررسی تعاملات میان انسان و طبیعت در آثار ادبی میپردازد و تلاش دارد، نحوة بازتاب و تأثیرگذاری این تعاملات را در ادبیات تحلیل کند. این رویکرد از طریق ادبیات ...
بیشتر
نقد بومگرا مطالعهای بینارشتهای است که به بررسی تعاملات میان انسان و طبیعت در آثار ادبی میپردازد و تلاش دارد، نحوة بازتاب و تأثیرگذاری این تعاملات را در ادبیات تحلیل کند. این رویکرد از طریق ادبیات کودک و نوجوان نقش مهمی در آگاهسازی نسلهای جوان دربارة مسائل زیستمحیطی و اهمیت دادن به طبیعت ایفا میکند. هدف در این مقاله بازنمایی مؤلفههای حفاظت از محیطزیست در رمان اشباح جنگل سوخته از دیدگاه نقد بومگرا است. روش پژوهش تحلیل محتوای کیفی با رویکرد توصیفیتحلیلی با استفاده از یادداشتبرداری منابع کتابخانهای است. با این روش، چهار مولفه در این رمان مورد بررسی قرار گرفت: پیامدهای غلبه تکنولوژی بر طبیعت، تقابل انش و خرافه در حفاظت از محیطزیست، نقش نامگذاری شخصیتهای داستانی در انتقال پیامهای زیست محیطی رمان نوجوان و نقش فضا و مکان در القای پیامهای زیست محیطی. نتایج پژوهش حاکی از آن است که رمان اشباح جنگل سوخته بهعنوان نمونهای از ادبیات داستانی کودک و نوجوان، مفاهیم زیستمحیطی را از طریق این سه مولفه به خوبی به مخاطب این گروه سنی بازتاب داده است. در این رمان، دانش و خرافه بهعنوان دو نیروی متضاد در فرآیند حفاظت از محیطزیست به تصویر کشیده شدهاست و پیامدهای منفی تسلط تکنولوژی بر طبیعت و تخریب آن نیز به وضوح نمایش داده شده است. نامگزینی شخصیتهای داستانی در این رمان ارتباط عمیقی با عناصر طبیعی و محیطزیستی برقرار کرده و از این طریق، بر اهمیت حفاظت از طبیعت تأکید شده است.
شهرام رفیعی؛ لیدا نامدار؛ نصرت الله دین محمدی؛ حسین آریان
چکیده
منوچهر احترامی از قدیمیترین و موفقترین نویسندگان و سرایندگان ادبیات کودک و نوجوان ایران است که مجموعه شعرهایش بهویژه مجموعه حسنی نگو یه دستهگل او پس از انقلاب اسلامی تا به امروز، با تیراژ چندمیلیونی ...
بیشتر
منوچهر احترامی از قدیمیترین و موفقترین نویسندگان و سرایندگان ادبیات کودک و نوجوان ایران است که مجموعه شعرهایش بهویژه مجموعه حسنی نگو یه دستهگل او پس از انقلاب اسلامی تا به امروز، با تیراژ چندمیلیونی همچنان یکی از محبوبترین آثار شعر کودک بهشمار میرود. با وجود اینکه عوامل گوناگونی در موفقیت و ماندگاری اشعار او مؤثر بودهاند؛ اما به نظر میرسد کاربست طنز و شگردهای گوناگون آن نیز نقش مهمی در ماندگاری آثارش داشتهباشد. طنز احترامی به دلیل جهانشمول بودن و سخنگفتن از جهان واقعی کودکان، در گام نخست با کشفها و موقعیتهای طنزآمیزی که دارد با کودک همراه گشته، ارتباط عاطفی عمیقی با او برقرار میسازد سپس با تکیه بر اندیشه و تخیل خاص کودکان، احساس لذت و هیجانی در وجود کودک برمیانگیزاند که تاثیر آن تا سالها حتی یک عمر باقی میماند. لذا هدف مشخص این جستار، بررسی تأثیر شگردهای طنز در موفقیت و ماندگاری شعرهای کودک او به روش کتابخانهای و توصیفی تحلیلی است. یافتههای پژوهش نشان میدهد یکی از عوامل موفقیت و ماندگاری شعر احترامی این است که افزون بر استفاده از شگردهای طنز ملموس و خودکاری مانند جناس، تحامق، بدیههگویی، استعاره، ایجاز، کوچکنمایی و ... از شگردهای دیگری که مختص خود اوست همچون نگرش طنزآمیز، چرخش طنز، شخصیتهای طنزآمیز، طنز موجود در فرهنگ عامه بهره برده است. یافتهها همچنین نشان میدهد از میان همین شگردهای خاص احترامی، طنز در ادبیات عامه بیشترین بسامد را در اشعارش داشتهاست. نکته دیگر آنکه احترامی عمدتاً با رویکرد سرگرمی، آموزشی و انتقادی طنز خود را پیش برده است.
مختار کمیلی
چکیده
چکیدهدر دورة مشروطه نظام آموزشی ایران برای کودکان، مکتبخانهای بوده است. این نظام، روش ها، آیینها و اهداف خاص خود را داشت و کودکان برای سواد آموزی از کتابهای مصوّری که بیشتر به صورت چاپ سنگی بود، ...
بیشتر
چکیدهدر دورة مشروطه نظام آموزشی ایران برای کودکان، مکتبخانهای بوده است. این نظام، روش ها، آیینها و اهداف خاص خود را داشت و کودکان برای سواد آموزی از کتابهای مصوّری که بیشتر به صورت چاپ سنگی بود، بهره می بردند. ذوالفقاری و حیدری در کتاب سه جلدی «ادبیات مکتبخانهای ایران» هفتاد متن مکتبخانهای را از روی چاپ های سنگی آنها چاپ کرده اند که درآن ها کمابیش لغزش هایی در ضبط واژگان دیده میشود. در این مقاله نگارنده، بعضی از سهوهای جلد اول را که به متون منظوم مکتبخانهای اختصاص دارد، بررسی و تصحیح میکند. روش تصحیح، مقابلة متنها با نُسَخ چاپ سنگی است که تصاویرشان پس از هر قصّهای آمده است. نتیجة حاصل از این پژوهش آن است که پاره ای از سهوها، متن را بی معنی و نامفهوم میسازد و تصحیح آنها ضرورت دارد زیرا خواندن این منظومهها ، علاوه بر این که هنوز برای کودکان و نوجوانان ما، لذت بخش، آموزنده و سرگرم کننده است، در پژوهشهای مرتبط با ادبیات کودک و تاریخچه و سیر تحوّل آن منبعی اساسی است و فلسفة نقل آنها در ادبیات مکتبخانهای همین تواند بود. تصحیح انتقادی متون مکتبخانهای تا امروز فراموش شده است و جای خالی چاپهای منقح آنها، در عرصة فرهنگ ایران احساس میشود.کلید واژه ها: ادبیات مکتبخانهای، تصحیح، قصّه، کودک، نسخ چاپ سنگی
سپیده رجبی دهکردی؛ اصغر رضاپوریان؛ حجت الله ربیعی
چکیده
فانتزی گونه ای ادبی، مبتنی بر تخیل است که در ادبیات کودکان جایگاه مهمی دارد. دنیای کودکان محل به کارگیری حواس پنجگانه است و خلق آثار تخیلی و وهمی قابل درک کودکان، امری تخصصی و پر اهمیت است. بسیاری از ...
بیشتر
فانتزی گونه ای ادبی، مبتنی بر تخیل است که در ادبیات کودکان جایگاه مهمی دارد. دنیای کودکان محل به کارگیری حواس پنجگانه است و خلق آثار تخیلی و وهمی قابل درک کودکان، امری تخصصی و پر اهمیت است. بسیاری از نویسندگان فانتزی به اقتباس و بازنویسی آثار کهن میپردازند و بسیاری ازآنان دست به خلق آثاری بر اساس ادبیات کهن همچون شاهنامه فردوسی زده و نام شخصیتهای فانتزی داستان خود را از همین آثار می-گیرند. بعضی از نویسندگان، به تألیف داستان فانتزی پرداخته، اما برای نامگذاری شخصیتهای فانتزی داستان خود حساسیت خاصی نشان نمیدهند و نامهای پرکاربرد را انتخاب میکنند. اما از آنجا که داستانهای فانتزی نیازمند جنبه نوآوری و هیجان هستند، روش نامگذاری خارقالعاده شخصیتهای فانتزی میتواند بر این جنبه بیفزاید. در نقد با رویکرد تکوینی، منتقد به عواملی همچون: تاریخ، محتوا و ساختار متن توجه میکند، با توجه به این رویکرد میتوان معیارهای نامگذاری در رمانهای فانتزی کودکان را بررسی کرد. این پژوهش با هدف کیفیت بخشی به خلق رمان و داستانهای تألیفی فانتزی ایرانی برای کودکان انجام گرفته است و با پردازش کیفی و تحلیل محتوای آثار برگزیده جشنواره های کشوری با روش فیش برداری و نقد تکوینی به این نتیجه میرسد که اگرچه اسامی فانتزی در داستانهای برگزیده کودکان در نگاه اول، بیمعنا و مبتدی به نظر میرسند، اما قوانینی نظیر معناپذیری در حین هنجارگریزی، نقشپذیری و رعایت اصول دستور زبان در این نامگذاریها، بر طبق قوانین فانتزی بوده و عواملی همچون تغییر دوره مکاتب ادبی و محدودیت بینامتنی در آنها تأثیر گذار است