نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
دانشگاه تبریز
چکیده
چکیده:
فانتزی، از جمله گونههای ادبی است که در دو سدة اخیر پا به عرصة وجود گذاشته و مورد توجه نویسندگان کودک و نوجوان قرار گرفته است. آنان با بهرهگیری از فانتزی، کودکان ونوجوانان را از طریق دگرگون ساختن واقعیت و برهمزدن قوانین جهان مادی، به شناخت عمیقتر واقعیت نزدیکتر میکنند.صمد بهرنگی از جمله نویسندگان عرصة کودک و نوجوان است که با استفاده از فانتزی، دنیای بزرگسالی را با کودکی آشتی داده است. فانتزی که اهمیت آن در داستانهای بهرنگی اغلب نادیده گرفته شده است، پلی است که به واسطة آن مفاهیم پیچیدة زندگی به طرزی حسیتر و ملموستر، آن چنان که برای کودکان مناسبتر است درک میشود، نویسنده با به کارگیری فانتزی، امکان مییابد مفاهیمی را که برخوردار از قابلیت تأثیرگذاری عاطفی افزونتری است انتقال دهد و جنبههایی از واقعیت را که خود میخواهد، برجستهتر کند و یا نادیده بگذارد.در این مقاله دو داستان برجستة وی، "اولدوز و کلاغها" و "اولدوز و عروسک سخنگو" که پیوندی معنایی و ساختاری با همدیگر دارند، انتخاب و مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتهاند. این پژوهش درصدد پاسخگویی به چگونگی تجلی هنر فانتزیسازی در آثار بهرنگی است و نیز سعی بر آن دارد تا ضمن تبیین ابعاد و رویکرد خلاقانة او به فانتزی، اهداف نویسنده را از به کارگیری این فن و جلوهها و نمودهای متنوع آن در خلق داستان، با وضوح بیشتری نشان دهد.
کلیدواژهها